کسرا جون ثمره عشق ماکسرا جون ثمره عشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
مسیحا جوجوی مامانمسیحا جوجوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

کسرا قندولک مامان

کارای جدید..

واااااای باورم نمیشه این منم دارم آپ میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب بریم سراغ کارای جدیدت که از بس ننوشتم نمیدونم از کجا شروع کنم..اول از همه بگم موقع اذان میری وضو میگیری و میای نماز میخونی..وقت خواب هم بدون اینکه مامان رو اذیت کنی  میری و سرجات میخوابی..هر وقت میخوای خودتو لوس کنی میگی مامان مرمر نازه ..عژیژه(عزیزه)..باباعیی(بابا علی ) نـــــــازه...دیگه اینکه همش تو خونه راه میری و میگی تبید ممد )یعنی تولد ممد ((آخه 2 تا اسم داری و اون یکی اسمت محمده..در واقع محمد کسرایی...))و اینکه امسال دو تا جشن میخوام برات بگیرم چون خیلی تبلد دوست داری بقول خودت..یکی خونه مادر جون ایرانت مامان باباعلی برا خودشون و اقوامشون و یه جشن کوچولو خونواد...
16 اسفند 1392

یه عالمه حرفای نگفته...

سلام به گل پسر خوشگلم و دوستای عزیزم...وااااااااااااای نمیدونم من تنبلم...کارم زیاده...کسرا شیطونه..یـــــــــــــــــــــا  حوصله تایپیدنو ندارم..ولی فکر کنم جواب صحیح گزینه الف و داله.....اصلا حس نوشتنو ندارم...   اول از واکسن 18 ماهگیت بگم که بالاخره تموم شد..خیلی استرس داشتم آخه ازش یه غولی ساختن...البته خیلی دردناک بود واست اما همش بیشتر از یه روز طول نکشید...یه روز قبل از 6 مین سالگرد دایی مجید نوبت واکسنت بود یعنی روز چهارشنبه 4/10/92......قبلش بهت شربت استامینوفن دادم و رفتم پایگاه بهداشتی..اول وزنو و قدت و اندازه گرفت که اصلا راضی نبودم از وزنت...با اینکه غذا خوردنتم بد نیست..بگذریم خلاصه ساعت 10 و نیم بود که واکسنت...
4 بهمن 1392
1